- گل بته
- نقش گل در جامه و غیره، بطور مطلق نقش و نگار بر روی کاغذ و جامه و پارچه های ابریشمین و امثال آن باشد
معنی گل بته - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نقش گل و بوتۀ گل بر روی پارچه و فرش یا چیزی دیگر
نقش گل در جامه و غیره، بطور مطلق نقش و نگار بر روی کاغذ و جامه و پارچه های ابریشمین و امثال آن باشد
مناره
باغبان، گل پیرا، نوعی پارچۀ گل دار
آنکه بدنی لطیف و زیبا مانند گل دارد
دل باخته به کسی یا چیزی، عاشق، علاقه مند
دستۀ گل، منارۀ بلندی که مساجد برای اذان گفتن درست می کنند
گیاهی پایا با ریزوم ضخیم و ساقۀ کوتاه و برگ های بیضی نوک تیز و گل های سفید کوچک که برگ و گل آن برای تسکین برخی بیماری های قلبی به کار می رود، گل برفک، موگه
کنایه از ساکت و خاموش بودن
چندین گل یکرنگ یا رنگارنگ که ساقه های آن بهم برندند، جای بلند که در مساجد برای دور رفتن بانگ موذنان سازند و آن در منار باشد نزدیک گنبد، منار مسجد
گل افشان گلریز، معطر خوشبو: اگر چه باده فرح بخش و باد گل بیز است ببانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است. (حافظ)
برنگ گل به
آنکه یا آنچه گلی بر سر دارد، وصفی است برای خیار (از آن رو که خیار پس از روییدن تا مدتی گل آن بر سرش باقی ماند) : گل بسر دارم خیار
آنکه بدنش همچون گل لطیف و نازک است محبوب، نوعی قماش ابریشمی معمول هندوستان مانند تافته که قماش دو رنگ است (مثلا سرخی که بسیاهی زند) : هوایش کار پوشش مختصر کرد چو گلبن گل بدن باید ببر کرد. (میر یحیی شیرازی)
آنکه با گل بازی کند، کسی که رغبت بپرورش گلهای نیکو دارد: ز بس صحن چمن از خنده گلزار خرم شد درو چون دست گلباز از هوا گل میتوان چیدن، (عبدالرزاق فیاض)
نقش گل در جامه و غیره، بطور مطلق نقش و نگار بر روی کاغذ و جامه و پارچه های ابریشمین و امثال آن باشد
کورکی که بعلت دست آلوده مالیدن در پلک چشم زیر مژه پیدا میشود
وقت بوقت بعض اوقات: گاه بگاه بسفر میرود
دانه یا کورکی که به علت مالیدن دست یا دستمال آلوده در پلک چشم در پای مژه پیدا می شود، آژخ
شکل گل و بوته را روی کاغذ یا پارچه انداختن
شکل گل و بوته را روی کاغذ یا پارچه انداختن
اگرچه، چرا که نه
کلمه ای است که برای تاکید استعمال میشود، هرآینه
آنکه بوی خوش مانند بوی گل دارد
به طور قطع و یقین، همانا، هرآینه
کلاهی است گوشه دار پر پنبه که غالبا برای کودکان دوزند و گوشهای آنرا در زیر چانه ایشان بندند
گل باب سرشته که بدان دیوار را اندود کنند گل و لای: چنانکه شاهد و معشوقه گلابه برسر عاشق میریزد و در چشم وی میزند تا وی چشم باز نتواند کردن
آنکه سینه و آغوشش چون گل لطیف و نازک است، کونه گل (مانند گل سرخ و زرد و غیره)